گذشته!

ترم 2 که بودم دانشکده ی عزیز تصمیم گرفت ترتیب ارائه ی درسها رو تغییر بده به خاطر اینکه 8تا از 84ی ها سروگردن افتاده بودن  و البته این تو گروه آناتومی و پاتولوژی این دانشگاه یه چیز بسیار معمول بود!!!

نتیجه ی این لطف آموزشی ها به سال بالایی ها این بود که تو تجربه ی اولین ترم بهمن دوره دانشجوییمون که عملا هیچ کلاسی تشکیل نمیشد ما 17 واحد اختصاصی سنگین داشتیم. بیوشیمی2، سروگردن و نورو، جنین، فیزیک پزشکی، اپیدمیولوژی، و زبان! و آخرش هرکی ادبیات نگرفته بود بدون هیچ واحد افتاده ای اضافه شد به جمع مشروط های محترم!! که خودشون ۱/۳ کلاس رو تشکیل دادن! ما بقی هم که جزء افرادی بودن که حتی اگه بهشون  تست ریاضی هم می دادن بی توجه به ارزش یادگیریش حفظ می کردن و نمره می گرفتن! اما موضوع وقتی جدی شد که تو انتخاب واحد ترم 3 با یه ابتکار (!!!) فیزیو1 رو انتخاب نکردم و به دنبالش ترم بعد 12 واحدی که اون پیشنیازش بود رو نشد انتخاب کنم!! آخه کجای دنیا میکروب و ایمنی و انگل وحشره پیش نیازش فیزیو هست؟؟؟؟! به هر حال به دنبال همه ی این سهل انگاری ها و ترم 1ی در اوردن ها من هم با همه اونایی که اشتباه منو مرتکب شدن 1سال عقب افتادیم. هر چند بعد از اون دیگه هیچی نیفتادم اما تو روحیه م خیلی تأثیر داشت. خصوصا که من همه ی کندی که داشتم واسه علاقه م به رشته م و درسهام بود!!!! تو دانشگاه هم مث زندگی فقط باید خودت حواستو جمع کنی و نذاری شرایط بهت غالب شه!

به هر حال

مهم نیست
که دیروز
چقدر بر شما
سخت گذشته است؛
همیشه
می توانید
از نو آغاز کنید...

 

سلام

خیلی اتفاقی اومدم و عضو شدم. شاید به یه همچین چیزی نیاز داشتم.نوشتن سرگذشت همه ی سختی ها و شیرینی های رشته ای که همیشه آرزوشو داشتمو الان  4سال از تحصیلم تو این رشته میگذره و هر چی که 7سال پیش آرزو داشتم دارم. اما هنوز تا آخرش خیلی مونده...